English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4231 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
intervert U سوی دیگر برگرداندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
diverging U برگرداندن
transact U برگرداندن
to turn off U برگرداندن
reset U برگرداندن
redeploy [staff] U برگرداندن
reflects U برگرداندن
reflecting U برگرداندن
reflect U برگرداندن
blenching U برگرداندن
blenches U برگرداندن
blenched U برگرداندن
blench U برگرداندن
convert U برگرداندن
to put a bout U برگرداندن
retorts U برگرداندن
to bring back U برگرداندن
bring back U برگرداندن
rootle U برگرداندن
evert U برگرداندن
to send back U برگرداندن
send back U برگرداندن
renvoi U برگرداندن
retroject U برگرداندن
reversion U برگرداندن
retort U برگرداندن
dishonours U برگرداندن چک
dishonouring U برگرداندن چک
replaying U برگرداندن
replayed U برگرداندن
replay U برگرداندن
upsetting U برگرداندن
avert U برگرداندن
regurgitating U برگرداندن
regurgitates U برگرداندن
regurgitated U برگرداندن
translate U برگرداندن
translated U برگرداندن
translating U برگرداندن
upsets U برگرداندن
upset U برگرداندن
regurgitate U برگرداندن
dishonoured U برگرداندن چک
turnover U برگرداندن
dishonour U برگرداندن چک
dishonors U برگرداندن چک
dishonoring U برگرداندن چک
dishonored U برگرداندن چک
averts U برگرداندن
averting U برگرداندن
averted U برگرداندن
replays U برگرداندن
translates U برگرداندن
evocate U فراخواندن برگرداندن
to put a bout a horse U سر اسب را برگرداندن
curl of the lip U برگرداندن یا اویختن لب
spades U بابیل برگرداندن
replicates U برگرداندن تازدن
replicated U برگرداندن تازدن
decode U برگرداندن رمز
decoded U برگرداندن رمز
make up <idiom> U بازیافتن ،برگرداندن
replicate U برگرداندن تازدن
spade U بابیل برگرداندن
replicating U برگرداندن تازدن
evoking U فراخواندن برگرداندن
re echo U دوباره برگرداندن
evokes U فراخواندن برگرداندن
to pay back U برگرداندن افزودن
evoke U فراخواندن برگرداندن
return U مراجعت برگرداندن
returned U مراجعت برگرداندن
decodes U برگرداندن رمز
returning U مراجعت برگرداندن
returns U مراجعت برگرداندن
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
turn the clock back <idiom> U زمان را به عقب برگرداندن
reverse U برگرداندن پشت و رو کردن
convert U برگرداندن وارونه کردن
converts U برگرداندن وارونه کردن
handtwist retrieve U طرز برگرداندن نخ ماهیگیری
reversing U برگرداندن پشت و رو کردن
reverses U برگرداندن پشت و رو کردن
reversed U برگرداندن پشت و رو کردن
repatriate U بمیهن خود برگرداندن
to turn over U محول کردن برگرداندن
supinate U بخارج برگرداندن دست
suspension of vouchers U برگرداندن اسناد هزینه
rehabilitates U بحال نخست برگرداندن
rehabilitated U بحال نخست برگرداندن
rehabilitate U بحال نخست برگرداندن
restitute U بحال اول برگرداندن
converting U برگرداندن وارونه کردن
converted U برگرداندن وارونه کردن
to tutn end for end U وارونه کردن برگرداندن
repatriations U برگشتن یا برگرداندن به میهن
repatriation U برگشتن یا برگرداندن به میهن
turn over U وارونه کردن برگرداندن
turn U تاه زدن برگرداندن
turns U تاه زدن برگرداندن
rehabilitating U بحال نخست برگرداندن
restores U بحال اول برگرداندن
restores U برگرداندن به وضعیت جدید
bead U برگرداندن لبههای ورق
beads U برگرداندن لبههای ورق
restored U برگرداندن به وضعیت جدید
restored U بحال اول برگرداندن
restore U برگرداندن به وضعیت جدید
repatriated U بمیهن خود برگرداندن
vomit U استفراغ کردن برگرداندن
restore U بحال اول برگرداندن
restoring U بحال اول برگرداندن
repatriating U بمیهن خود برگرداندن
to refuse somebody entry [admission] U کسی را در مرز برگرداندن
vomits U استفراغ کردن برگرداندن
restoring U برگرداندن به وضعیت جدید
vomited U استفراغ کردن برگرداندن
repatriates U بمیهن خود برگرداندن
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
remanded U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
eversion U برگرداندن پلک چشم وغیره
remanding U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
reversion U برگرداندن شیب معکوس دادن
recovers U برگرداندن چیزی که گم شده بود
remand U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
recover U برگرداندن چیزی که گم شده بود
turn in U بداخل پیچاندن برگرداندن به انبار
covers U اماده برای برگرداندن توپ
coverings U اماده برای برگرداندن توپ
remands U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
countering U برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
retaliating U عین چیزی را بکسی برگرداندن
cover U اماده برای برگرداندن توپ
recovering U برگرداندن چیزی که گم شده بود
resets U برگرداندن یک وسیله به حالت اولیه
intervert U بخود اختصاص دادن برگرداندن
retaliate U عین چیزی را بکسی برگرداندن
reset U برگرداندن یک وسیله به حالت اولیه
retaliated U عین چیزی را بکسی برگرداندن
retaliates U عین چیزی را بکسی برگرداندن
countered U برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
counter U برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
recuperation U عمل برگرداندن لوله بجای خود
recovery U برگرداندن فرایند یا برنامه پس ازوقوع خطاوتصحیح ان
recoveries U برگرداندن فرایند یا برنامه پس ازوقوع خطاوتصحیح ان
supination U چرخاندن کف دست به سمت بالا برگرداندن پا
to translate something [from/into a language] U برگرداندن [نوشتنی] چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
to invert a fraction U برخهای را برگرداندن کسری را معکوس کردن
to send home U به خانه [از جایی که آمده اند] برگرداندن
backspace tape U فرایند برگرداندن نوارمغناطیسی به ابتدای رکوردقبلی
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
maximise U برگرداندن نشانه برنامه به پنجره اصلی نمایش آن
echoing U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
repristinate U بصورت اصلی برگرداندن دوباره بکر کردن
echo U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echo U برگرداندن سیگنال به مبدای که ارسال شده بود
echoing U برگرداندن سیگنال به مبدای که ارسال شده بود
echoes U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoed U برگرداندن سیگنال به مبدای که ارسال شده بود
echoed U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
rewound U برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
rewinds U برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
rewind U برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
echoes U برگرداندن سیگنال به مبدای که ارسال شده بود
backtab U برگرداندن نشانه گر به یک واحد عقب تر از موقعیت موجود
to turn down U وارونه یاپشت رو گذاشتن تاه زدن برگرداندن
rewinding U برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
irredentist U طرفدار برگرداندن همه جاهایی که ایتالیایی حرف میزنند به ایتالیا
recovery U برگرداندن به برنامه پس ازثابت شدن خطاازنقط های که تابع فراخوانی صداشده بود
recoveries U برگرداندن به برنامه پس ازثابت شدن خطاازنقط های که تابع فراخوانی صداشده بود
reset U برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
resets U برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
setup U توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
reconstituting U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstitutes U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
recalls U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
reconstituted U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
line up billiard U بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
reconstitute U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
replacing U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
backup U دستور برگرداندن داده از دیسک سخت به فلاپی دیسک یا نوار
replaces U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaced U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replace U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
looped U برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
Recent search history Forum search
1popsicle
1مرض سینه وبغل
2تعریف فونتیک چیست؟
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1معنی lead lag compensator
2transmembrane
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
1Current passworda
2single gas
1cartridge
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com